ژئوتوریسم) گردشگری جغرافیایی(
گل فشان های طبیعی، هرم های ماسه ای دشت لوت و حرکت تپه های ماسه ای به سمت جنوب و جنوب خاوری مهم ترین جلوه های ژئوتوریستی ناحیه سیستان و بلوچستان را تشکیل می دهند. در مطالعات زمین شناسی معمولا منطقه ی خاور ایران را به عنوان یک واحد مستقل بررسی می کنند. این منطقه در اواخر دوران سوم زمین شناسی در اثر جنبش های کوهزایی از دریا جدا شده و در آن ابتدا رسوبات آهکی از نوع دریایی و سپس رسوباتی با مواد نسبتا درشت ونرم روی هم انباشته شده است.
حوزه ی ته نشست سیستان با رسوبات رودخانه ای و دریاچه ای متعلق به دوره های میوسن – پلیوسن و عهد حاضر انباشته شده و در این طبقات حتی در جوان ترین آن ها نیز آرایشی افقی دیده نشده بلکه مرکز آن ها فرو رفته و اطراف آن ها بالا آمده است.
قسمت مهمی از استان سیستان و بلوچستان در زیر دریای عمان مدفون بوده که به مرور زمان و در اثر حرکات کوهزایی دوران سوم زمین شناسی از زیر آب خارج شده است. منظره مناطق جنوب نیک شهر موید این نکته است. سیستان یکی ار مهم ترین حوزه مسدود صحرایی کشور به شمار می آید و شکل خصوصی از عوارض جغرافیایی را به وجود می آورد که در خاور و جنوب خاوری این عوارض دارای صحاری نمکی اند به طوری که قشری ضخیم از نمک سراسر منطقه و باتلاق های موجود در آن را پوشانده است و عنصر متشکله اصلی این پوشش همان نمک مخلوط با گچ های نئوژن است.
قسمت جنوبی استان ( مکران ) یکی از مناطق در حال فرو نشستن تدریجی است و دلیل آن نیز ضخامت زیاد رسوبات رس ماسه ای دوران سوم است که عمق آن به بیش از یک کیلومتر می رسد.
بر همین اساس پوسته اقیانوس هند با شیب بسیار تندی در زیر این منطقه به داخل زمین فرو می رود که یکی از علت های بوجود آمدن گل افشان ها و چشمه های آب معدنی فراوان در این منطقه است. ارتفاعات این استان نیز به دوران های سوم و دوم زمین شناسی تعلق دارد و سنگ های آن اغلب آهکی و گچی است به عقیده زمین شناسان بعضی کوه های این استان ( مانند آتشفشان تفتان ) به اواخر دوران سوم و اوایل چهارم تعلق دارند.
جلگه ی سیستان که از دیر باز به دیار « ریگ و باد » مشهور بوده از نظر زمین شناسی یک دشت آبرفتی هموار و به نسبت مسطح است. این دشت که دارای شیبی ملایم ( 25 % ) در جهت جنوب خاوری به شمال باختری بوده در مصب رودخانه هیرمند واقع شده است.
نهشته های این جلگه از نوع رودخانه ای است که ضخامت آن ها به 500 متر می رسد. کف این نهشته ها گاهی از سنگ های کرتاسه و زمانی از کنگلو مراهای اواخر ترشیاری پوشیده است. لیکن به طور کلی از نظر منشاء با کوه زایی آلپ مرتبط است.
منطقه سیستان از شمال، خاور و جنوب به دشت های پست و هموار و شن زارهای وسیع و از سمت باختر به رشته کوه هایی از سازند پلیوسن و رسوبات تبخیری محدود می شود. بین ارتفاعات و دشت در سرتا سر این ناحیه گسل بزرگی در امتداد شمالی – جنوبی وجود دارد. از دیگر ویژگی های این دشت ریز دانه بودن رسوبات آبرفتی تشکیل دهند. آن است که سبب شده با وجود وسعت قابل ملاحظه ی آن امکان تشکیل آبخوان زیر زمینی در این عرصه وجود نداشته باشد. اندازه این ذرات در حد رس و سیلت است. هم چنین به خاطر آن که در زیر لایه سطحی ( از جنس ریگ و ماسه) که ضخامت آن معمولا به 10 متر هم نمی رسد لایه ای رسی به ضخامت 850 تا 1000 متر وجود دارد. سفره های آبی زیر زمینی فرصت تشکیل را از دست داده و سطح آب های به اصطلاح زیر زمینی خیلی بالاست بنابراین یک سفره آب زیر زمینی پیوسته و حقیقی در ناحیه وجود ندارد. در جنوب کوه های سیستان اثر توده های درونی به تدریج شکل تازه ای به ناهمواری های بلوچستان می دهد.
جاذبه های تاریخی و معماری
استان تفتیده و گرم سیستان و بلوچستان علاوه بر جاذبه های بی شمار طبیعی، فرهنگی و اجتماعی؛ دربرگیرنده ی با ارزش ترین، اصیل ترین و زیباترین جاذبه های معماری و تاریخی نیز بوده و از ارزش های خاص گردشگری برخوردار است.
شهر سوخته که در شهرستان زابل و اقع شده و حدود دو و نیم کیلومتر وسعت دارد؛ بی گمان یکی از مهم ترین مراکز شهرنشینی آسیا در عصر مفرغ بوده است. قدمت این تمدن سه تا چهار هزار سال پیش از میلاد تخمین زده می شود. شهر باستانی سوخته یکی از مهم ترین آثار تاریخی ایران به شمار می رود که بر تمدن کهن ایران گواهی می دهد. گردشگران و بازدیدکنندگان این منطقه ی تاریخی منحصر به فرد؛ با مشاهده ی یکی از منحصر به فردترین نواحی باستانی جهان؛ مجذوب اصالت تاریخی ایران خواهند شد.
قلعه های متعدد چون قلعه بمپور که به عهد سامانیان تعلق دارد و قلعه ی رندان و قلعه ی پرتغالی ها در روستای تیس به همراه دیگر قلعه های قدیمی؛ بخش دیگری از معماری کهن استان سیستان و بلوچستان را به نمایش می گذارند.
آتشکده های قدیمی چون کردکوی که بیش تر به دوره ی ساسانیان تعلق دارند و شهر باستانی زرنج که پایتخت سیستان بوده و هم اکنون در کنار دریاچه ی هامون قرار گرفته از دیگر آثار تاریخی و معماری قابل توجه استان سیستان و بلوچستان به شمار می روند.
آثار و بناهای تاریخی به تفکیک شهرستان ها عبارتند از:
در شهرستان زاهدان، موزه مردم شناسی با جلوه های بسیار زیبا از فرهنگ منطقه، کتابخانه مرحوم استاد کامبوزیا، بازارچه سرپوش، ساختمان های قدیمی پست، دادگستری، گمرک و پست شهرمیرجاوه و ...
در شهرستان زابل،دهانه غلامان که بقایای شهر معتبر دوران تاریخی هخامنشی می باشد، شهر سوخته با مجموعه ای از تپه های باستانی، که در حدود 3200 تا 2000 سال قبل از میلاد، بزرگترین شهر و مرکز تمدن در دنیای شرق بوده و سفال های مکشوفه، دوره تمدن آن را به عهده برنز می رساند. قلعه سام، قلعه مچی، آسیابهای بادی، قلعه رستم، زاهدان کهنه، مناره قاسم آباد، آتشکده کرکویه و...
در شهرستان خاش، قلعه حیدرآباد،مناره مسجد جامع، درخت کهنسال ده پابید " با قدمت 1200 سال" ، قبرستان هفتاد ملا و ...
در شهرستان ایرانشهر، قلعه ناصری ( دوره قاجاریه )، قلعه بمپور با قدمتی از دوره ساسانی، قلعه دامن، قلعه پیشین ( دوره اسلامی )، قلعه چهل دختر، قلعه سرباز ( دوره اسلامی )، قلعه اسپیددژ واقع در مسیر بزمان- دلگان که گفته می شود اشرف افغان در این محل به قتل رسیده است، دره رودخانه سرباز و ...
در شهرستان سراوان ، تپه مهتاب خزانه کوهک ( 5000 سال قبل از میلاد ) تپه کلاتک آسپیچ، تپه روباهک ،تپه میل مارد، تپه سد میرعمر، قلعه سیب (سب)، سنگ نگاره های کوه مهرگان، دره نگاران ، کشتگان و ...
در شهرستان چابهار، مقبره سید غلام رسول متعلق به دوره تیموری، قلعه تیس ( پرتغالی ها ). مسجد تیس، درخت مکر زن ( انجیر معابد )و...
در شهرستان نیک شهر، محوطه های باستانی ( پیش از تاریخ ) قلعه قدیمی نیک شهر، قلعه چهل دختران، قلعه قدیمی قصر قند و ...
وجه تسمیه و پیشینه تاریخی
نام قدیم سیستان «زرنگا» یا «زرنگ» بود، که پس از مهاجرت «سکاها» به طرف جنوب، و استقرارشان در این منطقه در زمان فرهاد دوم اشکانی، به نام آنان «سکستان» نام گرفت. شهر زرنگ در حال حاضر جزء افغانستان بوده و در محل آن روستای کوچکی به نام «نادعلی» قرار دارد. در نزدیکی این روستا، تل بزرگی است که بر فراز آن، هنوز آثار خرابههای ارگ، قلعه و باروی آن دیده می شود. در تپه های بلوچستان نیز آثاری به دست آمده که تاریخ این سرزمین را به 3000 سال پیش از میلاد می رساند. آن چه مسلم است، کوروش کبیر هنگام لشگرکشی به هند، مکران را نیز تصرف کرد. لفظ زرنگ، قدیمی ترین نام سیستان و زاولستان است که در کتیبه داریوش، «زرنگار» آمده است. به عقیده محققین «زرنگ»، «زریه»، «زریا» و «دریا»به زبان امروزی، همه یک مفهوم داشته و مراد از آن ها دریای «زره» یا «هامون» بوده است. نیم روز، نام دیگر سیستان و به معنی جنوب است. بنای بیش تر سیستان را به پهلوانان اسطورهای ایران چون زال، سام و رستم نسبت می دهند و فردوسی نیز در شاهنامه، از گردان بلوچ سخن گفته است.
از سوی دیگر سرزمینی که اکنون بلوچستان نامیده می شود، درگذشته به«مکا» و«مکه» شهرت داشته است. هم چنین از دیر باز این منطقه را «مکران» نامیدهاند که به نظر می آید ترکیبی از دو واژه «اراینا یا ایرنیا» و «مکا» باشد که در سانسکریت به معنی سرزمین باتلاق ها است. چرا که در زمان قدیم درسرزمین بلوچستان باتلاقهای بسیاری وجود داشته است. کلمه بلوچستان نیز از زمانی به این سرزمین اطلاق شد که بلوچ ها در آن سکونت کردند. مورخین بنای سیستان را به گرشاسب – یکی از نوادگان کیومرث – نسبت دادهاند. سیستان در زمان هخامنشیان، منطقهای آباد بود. این امر در کتیبه بیستون و کتیبه های تخت جمشید که سیستان را یکی از ممالک خاوری داریوش ذکر کردهاند، منعکس شده است. سکاها در حدود 128 پیش از میلاد، سیستان را به تصرف خود درآورده و در پهنه آن استقرار یافتهاند.
اسکندر مقدونی هنگام بازگشت از هندوستان در این سرزمین در اثر وجود ریگ های روان، بیابان های خشک و بی آب و سرسختی مردمان این سرزمین، بیش تر سپاهیان خویش را از دست داد. با فتح سیستان به دست اردشیر بابکان این منطقه در زمره متعلقات دولت ساسانی قرار گرفت. در زمان خلافت خلیفه دوم، این سرزمین به وسیله عربها فتح و یکی از سرداران عرب به عنوان حاکم آن منصوب شد، ولی در اثر مخالفت ها و جنگ های مردم بلوچستان با وی، سرزمین را ترک کرد. در سال 304 هجری قمری، سرزمین بلوچستان به وسیله دیلمیان فتح شد و در زمان حکومت سلجوقیان در کرمان، منطقه بلوچستان نیز توسط آن ها اشغال و تابع کرمان شد.
سرزمین سیستان در سال 23 هـ .ق به تصرف اعراب درآمد. دفاع و مخالفت مردم این سرزمین تا زمان معاویه (که آنان را به اطاعت واداشت و عبدالرحمان فاتح سیستان را به حکومت آن جا منصوب کرد) به صورت شورش ها و قیام های محلی ادامه داشت؛ به گونه ای که فرمان دار عرب را مجبور به ترک این سرزمین کردند.
اولین فرمانروای ایرانی این سرزمین؛ در پس از اسلام یعقوب لیث صفاری بود که از رودخانه سند تا رود کارون را تحت فرمان داشت. عمرو لیث - برادر وی - نتوانست این موقعیت مهم را حفظ کند و سرانجام به دست اسماعیل سامانی در بغداد به قتل رسید. با وجود این، سیستان تا چندین قرن تحت سلطه امرای صفاری باقی ماند و طاهر از نوادگان عمرو تا 295 هجری قمری ایالت فارس و کرمان و سیستان را تحت فرمان خود داشت و پس از وفات او سلسله صفاری روی به ضعف گذاشت. پس از صفاریان، سامانیان، غزنویان، و سلجوقیان نیز هر یک مدتی در این سرزمین فرمان راندند. در زمان مغولان و تیموریان، خرابی های زیادی در سیستان به وجود آمد که به از بین رفتن سدها، کانالها و مناطق آباد سیستان انجامید. درسال 914 هـ . ق، شاه اسماعیل صفوی سیستان را تصرف کرد. پس از شاه اسماعیل – در زمان حکومت نادرشاه – اختلافات داخلی سبب خرابی های زیادی در این سرزمین گردید. سرانجام سپاهیان ایران در 1865 میلادی، سیستان را از دست امرای سرکش بازستاندند. در سال های بعد نیز این منطقه دستخوش حوادث و وقایع زیادی شد. کشمکش های افغانستان با ایران بر سر ادعاهای آن کشور نسبت به سیستان منجر به دخالت بریتانیا به عنوان داور شد. هیأت تشکیل شده توسط بریتانیا، سیستان را در امتداد خطی از بند سیستان برهیرمند به طرف کوه ملک سیاه در باختر گودرز، بین ایران و افغانستان تقسیم نمود. با این کار، قسمتی که اروپاییان عنوان «سیستان خاص» به آن دادهاند (در مقابل «سیستان خارجی» که به افغانستان واگذار شد) به ایران تعلق گرفت. این سرزمین همواره از فراز و نشیب های تاریخی زیادی برخوردار بوده و سرگذشت طولانی تاریخی داشته است.