جلسه سوم
براى آموختن و یادگیرى روخوانى قرآن باید با سه چیز آشنا شویم:
براى آموختن هر زبانى، اوّل باید با حروف الفباى آن زبان آشنا شویم. مى دانید که قرآن به زبان عربى است; پس براى یادگیرى روخوانى قرآن، اوّل باید با حروف الفباى عربى آشنا گردیم.
حروف الفباى عربى همان حروف الفباى فارسى است، با این تفاوت که چهار حرف (پ، چ، ژ، گ)( براى حفظ کردن این چهار حرف، مى توان آن ها را به صورت (گَچ پَژ) به خاطر سپُرد) در زبان عربى وجود ندارند. پس زبان عربى داراى بیست و هشت (28) حرف است.( به حروف الفبا «حروف تَهَجّى» نیز گفته مى شود. تهجّى یعنى هجا کردن و شمردن حروف با اسامى خودشان)
شکل ها و اسم هاى حروف عربى عبارتند از:
1)ا(ء) الف(همزه)( هرگاه حرف«الف»داراى حرکت باشد، آن را «همزه» مى نامند.)
15)ض ضاد
2)ب باء 16)ط طاء
3)ت تاء 17)ظ ظاء
4)ث ثاء 18)ع عَین
5)ج جیم 19)غ غَین
6)ح حاء 20)ف فاء
7)خ خاء 21)ق قاف
8)د دال 22)ک کاف(دقّت کنید: در زبان عربى، حرف «کافِ» بزرگ داراى سرکش نیست، بلکه علامتِ «ء» بالاى آن قرار مى گیرد)
9)ذ ذال 23)ل لام
10)ر راء 24)م میم
11)ز زاء (زاى) 25)ن نون
12)س سین 26)ه هاء
13ش شین 27)و واو(در زبان عربى، حرف «هاء» پیش از حرف «واو» قرار دارد; امّا در زبان فارسى، حرف «واو» پیش از حرف «هاء» جاى مى گیرد)
14ص صاد 28)ى یاء
تـوجّه
* بعضى از حروف زبان فارسى و عربى به دو شکل بزرگ (آخر) و کوچک (غیرآخر) نوشته مى شوند. این حروف عبارتند از: (ب ، ت ، ث ، ج ، ح ، خ ، س ، ش ، ص ، ض ، ع ، غ ، ف ، ق ، ک ، ل ، م ، ن ، ه ، ى ). مثلاً حرف هاى باء، جیم، و یاء به این دو شکل نوشته مى شوند:
( ب ـ بــ )، ( ج ـ جــ )، ( ى ـ یــ ).( بقیه حروف، یعنى (ا ]ء[، د، ذ، ر، ز، ط، ظ، و) شکل بزرگ و کوچکشان یکسان است) شکل این حروف در زبان فارسى و عربى یکسان است، به جز حرف تاء ( ت ) که در زبان عربى به دو شکل ( ـة ) و ( ة ) نیز نوشته مى شود.( شکل حرف «کافِ» بزرگ هم تفاوت دارد ـ که قبلاً تذکّر داده شد)
* در زبان عربى، در آخـِر اسـم بعضى از حـرف ها «همـزه» قرار دارد. این همزه نوشته مى شود، امّا خوانده نمى شود تا خواندنِ آن حرف راحت تر باشد.( این همزه هنگامى خوانده نمى شود که داراى حرکت نباشد; امّا اگر حرکت داشته باشد، باید آن را خواند. مثلاً مى نویسیم: (تاء گِرد) و آن را به همین شکلِ با همزه مى خوانیم) مثلاً حرف ( ت ) با همزه و به صورت ( تاء ) نوشته مى شود، ولى بدون همزه و به صورت ( تا ) خوانده مى شود.
از مجموع 114 سوره قرآن، 29 سوره با حروفى آغاز مى شوند که باید جدا جدا و با اسم هاى مخصوص خودشان خوانده شوند. این حروف را «حروف مُقَطَّعه»( مقطّعه یعنى «قطعه قطعه» و «جداجدا». چون این حروف در هنگام تلفّظ ، قطعه قطعه و جداجدا خوانده مى شوند، به آنها «حروف مقطّعه» مى گویند) مى نامند. مثلاً در آغاز سوره بقره، عبارت (الم) آمده است که چنین خوانده مى شود: (الف، لام، میم).
مجموع این حروف، 78 حرف است که اگر حرف هاى تکرارى شان را کنار بگذاریم، 14 حرف باقى مى مانند. اکنون با این حروف و اسم هاشان آشنا مى شوید:
1.ا=الف
2.ح=حا
3.ر=را
4.س=سین
5.ص=صاد
6.ط=طا
7.ع=عَین
8.ق=قاف
9.ک=کاف
10.ل=لام
11.م=میم
12.ن=نون
13.ه=ها
14.ى=یا
همان گونه که مى بینید حروفى که آخرشان همزه ( ء ) است،بدون همزه خوانده مى شوند، مثلاً ( طه ) به این صورت خوانده مى شود:( طا ـ ها ).
همه عبارت هاى داراى حروف مقطّعه ـ بدونِ آوردنِ عبارت هاى تکرارى ـ به صورت یک حرفى، دوحرفى، سه حرفى، چهارحرفى، و پنج حرفى عبارتند از:
1)سوره صاد ص =صآد
2)سوره قاف ق =قآف
3)سوره قلم ن =نون
4)سوره هاى فُصِّلَت ـ دُخان- مؤمن ـ زُخرُف ـ جاثِیَه ـ اَحقاف حم =حا ـ میم
5)سوره نَمل طس =طا ـ سین
6)سوره یاسین یس =یا ـ سین
7)سوره طاها طه =طا ـ ها
8)سوره هاى یونُس ـ هود ـ یوسُف ـ ابراهیم ـ حِجر الر =الف ـ لآم ـ را
9)سوره هاى بَقَره ـ روم ـ آلِ عِمران ـ عَنکَبوت ـ لُقمان ـ سَجده الم =الف ـ لآم ـ میم
10)سوره هاى شُعَراء ـ قَصَص طسم=طا ـ سین ـ میم
11)سوره رَعد المر =الف ـ لآم ـ میم ـ را
12)سوره اَعراف المص =الف ـ لآم ـ میم ـ صآد
13)سوره شورى حم عسق =حا ـ میم ـ عَین ـ سین ـ قآف
14)سوره مَریَم کهیعص =کآف ـ ها ـ یا ـ عَین ـ صآد
تذکّر
* بالاى برخى از حروف مقطّعه، علامت مَدّ (~) وجود دارد.( در آینده، راجع به علامتِ «مَدّ» توضیح خواهیم داد) به هنگامِ تلفّظ، باید این حروف را به صورتِ کشیده بخوانیم.
* اسم برخى از حروف زبان عربى با زبان فارسى تفاوت دارد. براى نشان دادن این تفاوت، در قرآن هایى که به شیوه فارسى علامت گذارى شده اند، علامتى به شکل الف کوتاه ( ا ) روى برخى از حروف مقطّعه گذاشته مى شود تا قارىِ(قارى = خواننده. «قارى قرآن» یعنى کسى که قرآن مى خواند) فارسى زبان، آن ها را صحیح و درست بخواند; مثلاً حم را به صورت (حا ـ میم) بخواند، نه به صورت (حِ ـ میم).
همهی دانشمندان مـــیمیرند و به بهـــشت میروند. آنها تصـمیم میگیرند که قایمباشک بازی کنند. از بخت بد اینشتین کسی است که باید چشم بگذارد. او باید تا 100 بشمرد و سپس شروع به گشتن کند. همه شروع به قایم شدن میکنند به جز نیوتن.
نیوتن فقط یک مــربع 1متری روی زمــین میکشد و داخل آن روبـــروی اینشتین میایستد. اینشتین میشمرد:
1، 2، 3، ...97، 98، 99، 100
او چشمانش را باز میکند و میبیند که نیوتن روبروی او ایستاده است. اینشتین میگوید:
"سوکسوک نیوتـــن!!" نیوتن انکار میکند و میگــــوید نیوتن سوکسوک نشده است. او ادعا میکند که نیوتن نیست. تمام دانشمندان بیرون میآیند تا ببینند چگون او ثابت میکند که نیوتن نیست. نیوتن میگوید: "من در یک مربع یه مساحت 1متر مربع ایستادهام... این باعـــث میشود که من بشوم نیوتن بر متر مربع... چون یک نیوتن بر متر مربع معادل یک پاسکال است،
من پاسکال هستم، پس"سوکسوک پاسکال!!!".